حرف دل

سوز دل یه تافته ی جدا بافته

حرف دل

سوز دل یه تافته ی جدا بافته

.....

نمیدونم چی بگم از کجا بگم اصلا برای چی باگد بگم فقط میدونم میخواب مثل همیشه یه سری چرت و پرت سر هم کنم و به این کامپیوتر بدبخت بدم تا بذار اینجا.

دیشب یه بنده خدایی خودکشی کرد نمیدونم کارش درست بوده یا غلط .

به نظز من خودکشی انواع مختلفی داره یکی براش مشکل پیش میاد خودکشی میکنه ولی یکی میبینه که دیگه تو این دنیا کاری نداره جایی نداره به نظر من اگه این آدم خودکشی کنه هیچ ایرادی نداره اون بنده خدا هم که میگم به نظر خودش دیگه جایی تو این دنیا نداشت به خاطر همین رفت که حد اقل یکی برای عذاب دادنش هم که شده وقتش رو صرف اون کنه .

میدونید از وقتی که این جریان رو فهمیدم خیلی دلم گرفت به خیلی فکر کردم تا به این نتیجه ها که گفتم رسیدم به خودم فکر کردم دیدم که هنوز یه دلیل قانع کننده دارم که زنگی کنم دیدم دلم طاقت نمیاره رفتم دانشگاهش تا با چشمای خودم یه بار دیگه از نزدیک ببینمش نمیدونم چرا بعد از دو سال و خورده ای وقتی میبینمش یه دفه دلم میریزه وقتی دیدمش جلو  نرفتم از دور فقط نگاه کردم احساس غرور میکردم . داشتم تنها دلیلم رو برای زندگی تو این دنیا میدیدم دلم میخواست داد بزنم نمیدونم چرا .

یه ذره خیالم راحت شد من هنوز تو این دنیا جایی برای زندگی دارم هنوز یکی هست که قلبم براش تلپ تلپ کنه خوب خدا رو شکر .

ولی بازم فکر اون رفیق ولم نمیکنه خیلی دلم گرفته خدا به هممون رحم کنه ....

نظرات 13 + ارسال نظر
آپاچی شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ق.ظ http://idiocy.blogsky.com

سهیل، داری راه و برعکس میری. به خودت بیا. تو اشتباهی نکردی

آپاچی شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ق.ظ http://idiocy.blogsky.com

باور کن این خود آدمه که جای خودشو توی این دنیا معلوم میکنه. به زندگیت خوب نگاه کن. ببین که تا حالا هر چی که فکر میکردی، یه جره دیگه شده. پس مطمئن باش آینده هم با معادله الان تو پیش نمیره و اتفاقاتی برات میفته که فکرش رو هم نمیکنی. مثل قبلت. چنین نبود و چنین نخواهد ماند...

نیلوفر جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ب.ظ

به این نتیجه رسیدم هر کس بیاد تو وبلاگ تو تا مدتها افسردگی میگیره

سپیده جون پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:43 ب.ظ

سلام کم به وبلاگت سر میزنم اما همین حالا که لومدم میخوام یه چیزی بهت بگم اولا خوش به حال اون که خود کشی کرد حد اقلش این بود که جرات داشتو راحت شد دوست منم یکی دو بار دست به این کار زد اما دید بازم دل بستگی الکی به این دنیا داره... من؟ هه من که کارم از این حرفا گذشته فکر میکنم اگه خودمو بکشم اون وقت اون ابلیس عوضی هی ذوق میکنه ... می ذارم تو دلش که خودمو بکشم این تنها راهی که امید وارم به خاطره انجام ندادنش منو ببخشه.... و دوم اینکه عزیزم فکر میکنی جایی واسه عشق تو این دنیا هست؟نمیدونم شاید باشه ....

سپیده جون پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ

راستی ولگرد شده بودم توی هر کوچه به دنبال عشق اما پیداش نکردم انگار اونم مثل من ولگرد شده بود...
راستی اونجا منظورم از ببخشه خدا بود...... تنها نقطه یقوتم همین پر روییمه... خدا قربونش برم خودش خواست

نسیم پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ

salam manam darde tora daram

معصومه شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ق.ظ http://masoomeh27.blogfa.com

من دقیقا نمیدونم مشکلت چیه ولی یه جمله تو وبلاگم نوشتم ==>به نظر من خودکشی درهرشرایطی فقط یه دلیل داره:کنجکاوی.بله کنجکاوی برای اینکه زودتر جهنمو ببینیم.موافقی دیگه؟!!!!!
میدونم عشقای زمینی خیلی قشنگه انقدر قشنگ که گاهی عشق واقعیمونو از یاد میبریم.دلیل ازاین محکم تر برای ادامه ی زندگی که یکی همیشه دوسمون داره حتی با دستای خالی و با دلی پر از گناه بازم منتظره ماست در هر شرایطی!

مرضیه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ب.ظ http://del-neveshte.blogsky.com/Comments.bs?PostID=21

منم دردی مشابه تو دارم اما خودکشی راهش نیست،چون هنوز به قول خودت یکی هست که به خاطرش زنده ایم.
من واسش میمردم اما...تو بد وضعییتی تنهام گذاشت به خدام سپردمش خدا منو ببخشه تنها گناهم ان بود که قده خود خدا میپریستمش!هنوزم که هنوزه نمیتونم فراموشش کنم.

مرضیه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://del-neveshte.blogsky.com/Comments.bs?PostID=21

خدا به همه ی عاشقا رحم کنه. میخوام بدونی بعد خدا تو تنها عشقمی بهنام فقط خدا میدونه چقدر از دوریت و بی وفاییت زخر میکشم!دارم تاوان دلتنگیمو میدم،نمیترسی ببینی برلی دیدن تو یه روز از درد دلتنگی بمیرم؟نمیتونم ببینم از تو دورم!!!دوستت دارم بفهم.میترسم توی تنهایی بمیرم دارم حس میکنم از دست میرم.عشقم به تو واقعییه باور کن بهنام.

mozhgan شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ق.ظ http://parnia51.blogfa.com

kash manam dalili vase zendegi dashtaaaaaaaaaaaam

یاسر پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ب.ظ

سلام بخدا من بیشتر از ت داغونم ولی بازم خودمو بیخیال جلوه میدم چ سختتتتتتتتتتتتتتتته همش به خدت بگی حل میشه

یاسر پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ب.ظ

نفسی من عشقمو خییییییییییییییییییییلی دوس دارم اما ب اجبار با یکی دیگه نامزد کردم بخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخدا داغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغونممممممممممممممممممم

Nasrin سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ

لطفأبرامنم دعاکنیدک خدابه حرفاموبشنوه آه خداتاکی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد